35آنچه ساختهاند تنها مكر ساحر است و ساحر هر جا رود رستگار نخواهد شد». 1
موسى عصايش را انداخت و آن به اژدهايى تبديل شد كه پيش چشم مردمان، همه آن مارها را بلعيد. بزرگ ساحران نابينا بود، پس ساحران به او گفتند: «عصاى موسى اژدهايى شد و مارهاى ما را بلعيد». پرسيد: «بعد چه شد؟» گفتند: «سپس اژدها را در دست گرفت و دوباره عصا شد». بزرگ ساحران در برابر موسى به سجده افتاده گفت: «اين سحر نيست» و ديگر ساحران نيز، چنين كردند و در برابر موسى(ع) تسليم شدند و گفتند: «ما به پروردگار عالميان ايمان آورديم. پرودگار موسى و هارون. [فرعون] گفت: آيا پيش از اينكه به شما اجازه دهم به او ايمان آورديد؟ مسلماً او بزرگ و استاد شماست كه به شما سحر آموخته [و اين يك توطئه است]، اما بهزودى خواهيد دانست! دستها و پاهاى شما را بهعكس يكديگر قطع مىكنم و همه شما را به دار ميآويزم». 2
پس دست و پاى آنها را بريد و آنها را به صليب كشيد و كشت و آنها فقط مىگفتند: «بارالها! صبر و استقامت بر ما فرو ريز [و آخرين درجه شكيبايى را به ما مرحمت فرما] و ما را مسلمان بميران». 3