١٩از بگو مگوها و جر و بحثهاى بسيار، به اين نتيجه رسيدند كه بله زن نيز، انسان است، اما نه چون مرد انسانى مستقل، بلكه انسانى است مخصوص خدمت كردن بر مردان و نيز، در انگلستان تا حدود صد سال قبل، زن جزء مجتمع انسانى شمرده نمىشد و خواننده عزيز اگر در اين باب به كتابهايى كه درباره آراء و عقايد و آداب ملتها نوشته شده مراجعه كند، به عقايدى عجيب برمىخورد. ١
برخى مشابه نبودن حقوق زن و مرد را در اسلام دستاويزى قرار دادهاند تا بگويند كه در اسلام، زن در اجتماع هيچكاره و فقط براى خانه و زاد و ولد خلق شده است. در صورتى كه به هيچ وجه اين طور نيست. وقتى كه ما به متن اسلام مراجعه مىكنيم، مىبينيم نتيجه آنچه كه اسلام در مورد زن مىخواهد، شخصيت و گرانبها بودن است. در پرتو همين شخصيت و گرانبهايى، عفاف در جامعه مستقر مىشود، روانها سالم باقى مىمانند، كانونهاى خانوادگى در جامعه سالم مىمانند و «رشيد» از كار درمىآيد. گرانبها بودن زن، به اين است كه بين او و مرد، در حدودى كه اسلام مشخص كرده است، حريمى وجود داشته باشد.
به عبارت ديگر، اسلام اجازه نمىدهد كه جز كانون خانوادگى، يعنى صحنه اجتماع، صحنه بهرهبردارى و التذاذ جنسى مرد از زن