18استكمالهاى معنوى، كمالاتى است كه از راه ايمان به خدا و اطاعت و تقرب به درگاه او حاصل مىشود، با اين بيان به طور كامل روشن مىشود كه در افاده اين بحث، بهترين و جامعترين و در عين حال كوتاهترين كلام همين عبارت: أَنِّي لاٰ أُضِيعُ عَمَلَ عٰامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثىٰ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ (آل عمران: 195) است و اگر خواننده محترم اين كلام را با كلامى كه در تورات در اين باره وارد شده مقايسه كند، برايش روشن مىگردد كه قرآن كريم در چه سطحى است و تورات در چه افقى!
در سفر جامعه تورات آمده: «من و دلم بسيار گشتيم [من با كمال توجه بسيار گشتم] تا بدانم از نظر حكمت و عقل جرثومه شر، يعنى جهالت و حماقت و جنون چيست و كجاست؟».
ديدم از مرگ بدتر و تلختر زن است كه خودش دام و قلبش طناب دام است و دستهايش قيد و زنجير است تا آنجا كه مىگويد من در ميان هزار نفر مرد، يك انسان پيدا مىكنم، اما ميان هزار نفر زن، يك انسان پيدا نمىكنم.
بيشتر امتهاى قديم نيز، معتقد بودند كه عبادت و عمل صالح زن در درگاه خداى تعالى پذيرفته نيست، در يونان قديم، زن را پليد و دستپرورده شيطان مىدانستند، و روميان و بعضى از يونانيان معتقد بودند كه زن داراى نفس مجرد انسانى نيست و مرد داراى آن هست و حتى در سال 586 ميلادى در فرانسه، كنگرهاى تشكيل شد تا در مورد زن و اينكه آيا زن انسان است يا خير، بحث كنند! بعد