18من از همان ابتدا با خوف و وحشت خاصى به تفكرات وهابيت و آنچه را كه توسط آنها انجام مىگيرد نگاه مىكردم، وتصميم مىگرفتم تا در مقابل آنها عكس العمل نشان دهم، ولى خودم را متهم مىكردم كه شايد اطلاعات من كم باشد و من نمىفهمم!! و اين حسن ظنى بود كه نسبت به برادران مسلمان - مخصوصاً علما - داشتم، ولى حسن ظن حدّى داشت، كه ظرف من گنجايش آنرا نداشت، تصميم گرفتم تا تحقيقى را در سيرۀ سلف صالح آغاز نمايم، تحقيقم را در احوالات صحابه شروع نمودم، مطالب جديدى برايم روشن شد، وقتى خوب دقّت نمودم، ديدم تمامى صحابه به مشروعيت تبرك اتفاق داشته و بدان علاقۀ شديد داشتهاند، و ترديدى ندارم كه علماى بزرگ وهابى احاديث صحيح بخارى و مسلم را كه در مشروعيت تبرّك صحابه به عرق رسول خدا صلى الله عليه و آله ، به موى سر، آب وضو، آب دهان مبارك، تبرّك به كاسۀ آبخورى و مكانهايى كه آن حضرت در آنها نماز خوانده ويا در آن جلوس داشته را ديده و آنرا به خوبى مىدانند.
ترديدى ندارم آنها به خوبى مىدانند - همان طورى كه ما مىدانيم - كه در سه زمان از عصر صحابه به بقاياى نبى مكرم اسلام صلى الله عليه و آله تبرّك مىجستند، تبرك به خانهاى كه آن حضرت در آنجا به دنيا آمده بود، و خانۀ جناب خديجه، و ديگرى خانۀ ابوايّوب انصارى، همان جايى كه در ورود به مدينه به استقبال حضرت آمدند، و غير اين مكانها، مثل