32بودهاند، ولى بعداً انحراف پيدا كرده و قائل به استقلالى شدهاند. سخن ايشان در آينده خواهد آمد.
2 - صاحب التفسير المبين. 13 - فخر رازى. 24 - زمخشرى. 3 نظرات اين افراد در ادامه كتاب خواهد آمد.
البته روشن است كه موحّد واقعى چنين عقيدهاى ندارد. او خدا را واحد ذاتى مىداند؛ يعنى خالق و مدبّر جهان، موجودى جز خداوند نيست؛ زيرا او موجودى نامحدود و حاكم بر تمام جهان است: «ليس فى الدار غيره ديّار؛ در خانۀ وجود حاكمى جز خدا نيست.»
حاصل سخن اين كه بنابر اعتقاد به عرضى بودن بتها، غير از خدا نيز موجود ديگرى در خانۀ وجود هست كه داراى اثر است و رتق و فتق امور را انجام مىدهد؛ شفا مىدهد، پناه مىدهد، ضرر مىرساند، سود مىرساند.
بتها در برابر خدا دستگاهى جداگانه دارند كه به طور مستقل عمل مىكنند.
بعد از روشن شدن بحث از نظر ثبوتى كه عقيدۀ بتپرستان به دو روش متصور است، بايد بررسى و ملاحظه كرد كه ادّله، با كدام يك از اين انواع همراه است؛ از ادله، عرضى بودن به دست مىآيد يا طولى بودن؟
پس ما دو مطلب را بحث خواهيم كرد: مطلب عرضى بودن و مطلب طولى بودن.