66چنين حديثى در مجموعههاى حديث وجود ندارد و آنچه نوشته شده است، به گونۀ ديگرى است:
بخارى در «كتاب المغازى» از «صحيح» و با توجّه و مراجعه به «فتحالبارى، شرح صحيحالبخارى» 1 و ذيل شرح واقعۀ بدر، به گفتۀ كعب بن مالك رضى الله عنه اشارت كرده كه او در شرح همين مقطع مهمّ تاريخى گفته است:
«...إنّما خَرَجَ رسول اللّٰه يُريد عير قريش...».
اين روايت از يحيى بن بكير، به نقل از اللّيث و او از عقيل به روايت از ابنشهاب و او از عبدالرّحمن بن عبداللّٰه بن كعب به نقل از عبداللّٰه بن كعب روايت شده است. ابنحجر عسقلانى ذيل آن روايت را از طريق على بن طلحه از ابنعبّاس چنين ثبت كرده است:
«أقبلت عير لأهل مكة من الشام، فخرج النبيّ يريدها...». 2احمد بن حنبل مسند حديث را عبداللّٰه بن كعب بن مالك دانسته و لفظ او را همان:
«يريد عير قريش» ثبت كرده است 3. موسى بن عقبه در «مغازى» خود به نقل از بيهقى 4فقط به نقل اينكه «حضرت به قصد ايشان (كاروان) از مدينه بيرون شد» بسنده كرده و از جملهاى كه ابناسحاق يا واقدى آوردهاند، يادى نمىكند؛ در حالى كه مغازى او نزد محدّثان بزرگ تاريخ اسلام، درستترين كتاب مغازى شناخته شده است.
با توجّه به اين مدارك، آنچه مىتوان به آن از نظر تاريخى اطمينان آورد، همان كلمۀ «يريد» و «يريدها» يا دسترسى به كاروان ابوسفيان بوده است و نمىتوان با يك گفته و يا به استناد كلمۀ قالوا آن هم در كتابى كه دويست سال پس از هجرت پيامبر صلى الله عليه و آله تأليف شده است، موضوعى چنين بااهميّت را مورد قبول قرار داد.