40كرده بود. از اين رو وقتى كاروانهاى تجارتى قريش به رفت و آمد مشغول شدند، اين نگرانى وجود داشت كه چه عواقبى از هجرت مسلمانان به مدينه و حمايت جدّى انصار از آنها متوجّۀ كاروانها و اساساً تجارت قريش با شهرهاى شمالى جزيرةالعرب مىشود.
چنين اوضاعى ناشى از موضعگيرىهاى دينى مسلمانان عليه قريشيان نبود؛ بلكه نتيجۀ بافت قبايل و نظام ارزشى حاكم بر آنها بود كه الزاماً مكّه را در برابر مدينه قرار مىداد و مَدنىها را به فكر چارهانديشى از تعرّض مكّىها وامىداشت. مناسبات ميان اين دو جبهه، رو به تضاد و يا لااقل مخالفتِ رو به تزايد نهاد.
تعليمات محمّد صلى الله عليه و آله و اصول آيين او، توأم با روش شخصى وى بود. قرار بر اين بود كه ايمان به خدا و تدبّر در خلقت و تحكيم اخلاق انسانى، به يك هدف منتهى گردد كه همانا تعالٖى معنوى مردمى بود كه از شرك بريده و پيرامون محمّد صلى الله عليه و آله حلقه زده بودند.
او در بدو ورود به مدينه، ميان مردم، پيمان برادرى بست و به جاى تحكيم موقعيّت دفاعى و يا تهاجمى، يهوديان و مسيحيان را به زندگى مسالمتآميز با قبايل عرب و تازهمسلمان دعوت نمود. با شاخههاى درخت خرما، سجدگاهى بنا نهاد تا مسلمانان به ستايش و عبوديّت خداوند بپردازند و راه راست و صلح و آرامش را طالب شوند.
در كنار اين روند معنوى، نه قريش از وسوسۀ قدرت بركنار بود و نه مَدنىهاى تازهمسلمان از كار متهوّرانهاى كه در برابر سران قريش مرتكب شده و مدينه را پناهگاه دشمنان آيين آنها كرده بودند، آسودهخيال بودند. وقتى كاروانى از اموال قريشيان به جانبى حركت مىكرد و يا مدنىها براى معيشت، مجبور به مراودۀ تجارى با مكّىها مىشدند، اين نگرانى مشترك، روزهاى حسّاسى را براى تاريخ اجتماعى جزيرةالعرب رقم مىزد. در اين حال، كوچكترين حادثه يا واقعهاى مىتوانست انبار تعصّبات و ناهماهنگىها را شعلهور سازد و پيامبر و آيين جديد او را در متن منازعات قبايل گرفتار آورد.
نخستين كبريتى كه بر اين انبارِ حساسيّتِ متعصّبانه و نگرانى جدّى زده شد، قتل عمرو بن حضرمى بود كه به دنبال آن نگرانىها، خطرِ رودررويى قبايل را تشديد كرد.
عامِل مزبور، از متن آيين اسلام و رفتار والاى محمّد صلى الله عليه و آله بهدور بود و آن بزرگوار در آن