42قطعى اسلام كه خداوند متعال را از هر نوع جسم و جسمانيت تنزيه نموده، و بر خلاف شعار قرآن مجيد كه «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ» و بر خلاف تلاش متكلّمين و فلاسفۀ اسلامى كه در طول ساليان دراز به نقد تجسيم پرداخته و معتقدين به جسم و ماده بودن خداوند را خارج از حوزه و حيطۀ اسلام معرفى نمودهاند و بزرگترين دليل بر تحريف تورات فعلى، آن بخش از آيات آن را دانستهاند كه خدا را موجود جسمانى مىداند و به زمين مىآورد و به خيمه يعقوب عليه السلام وارد مىكند تا با او كشتى بگيرد. 1
آرى، ابن تيميه براى خداوند مكان و جهت قائل شده و او را در بالاى عرش قرارش داده كه فقط در اوقات خاصى به آسمان پايين فرود مىآيد. به عقيدۀ او خداوند قابل رؤيت است و در روز قيامت با همان چشم مادى او را خواهيم ديد.
ابن تيميه اين عقيدۀ خود را براى اولين بار در سال 698 ق. در مسجد دمشق و در سخنرانىهايش اظهار و اعلان نمود كه موجب خصومت و نزاع و تشنج و بلوا در دمشق گرديد و خشم علما و فقها را برانگيخت.
و دامنۀ آن تا قاهره و اسكندريه كشيده شد. حاكم دمشق براى حفظ آرامش و بهطور موقت به اين شورش پايان داد ولى اين آرامش گذرا و مانند آتش زير خاكستر بود؛ زيرا در سال 705 ق. اين شورش و بلوا در اثر طرح مجدد عقيدۀ تجسم به وسيلۀ ابن تيميه و به صورت حادى پديدار گرديد.
و لذا از طرف علما و قضات مصر براى كشف حقيقت قضيه، ابن تيميه به قاهره فراخوانده شد و پس از بحث و مناظره بر انحراف او حكم صادر و به مدت يك سال و نيم زندانى شد. و پس از آزادى از زندان قاهره به اسكندريه تبعيد گرديد سپس به دمشق مراجعت نمود.
انگيزۀ ابن تيميه در گرايش به تجسم
قبل از ورود به اصل موضوع، لازم است به اين پرسش پاسخ داده شود كه انگيزه