91شترانى به وى داد در واقع ابوغبشان وارث و ولىّ حليل نبود بلكه وصىّ او بود و از وصى بودنخود نيز چشم پوشيد وحبّى پردهدارى كعبهرا بهپسر خودداد وكليدهارا به وى سپرد.
زبير بن بكار خبرى ذكر كرده كه بر اساس آن، حليل بن حبشيّه باز و بسته كردن در كعبه را به ابوغبشان سپرده بود و قصىّ، ولايت بر كعبه را به بهاى يك مشك شراب و يك شتربچه از ابوغبشان خريدارى كرد كه توضيح آن در اخبار مربوط به قصى خواهد آمد. اين خبر را زبير از اثرم از ابوعبيده نقل كرده است. زبير مىگويد:
محمد بن الضحاك گفت: قصى كليد بيتاللّٰه الحرام را از ابوغبشان به بهاى يك گوسفند و يك مشك شراب خريدارى كرد. مردم [ در آن زمان] مىگفتند: «زيانبارتر از معاملۀ ابوغبشان» كه تبديل به ضربالمثل شد. 1از اين اخبار نتيجه مىشود كه در مورد بهايى كه قُصىّ براى واگذارى [ كليددارى] كعبه به ابوغبشان پرداخته سه سخن وجود دارد: چند پيراهن و شتر؛ يك مشك شراب و يك شتربچه؛ و يا يك گوسفند و يك مشك شراب.
در اين باره سخن ديگرى نيز وجود دارد كه ثمن معامله را تنها يك مشك شراب دانسته است. زبير در خبرى - كه بعداً و در ضمن اخبار مربوط به قصى بدان اشاره خواهيم كرد - آورده است كه ابوغبشان، ولايت كعبه را برعهده داشت و فاكهى در بيان علت فروش توليت كعبه از سوى ابوغبشان در خبرى كه واقدى از ابنجريج نقل كرد، پس از عبارت: «حليل از كارهايى كه ابوغبشان مىكرد، تبرّى مىجست» ، مىگويد: شتران مرا در كعبه پاى اساف و نائله سر مىبريدند و ابوغبشان از هر شتر، سر و گردن آن را براى خود بر مىداشت، سپس اين را كم دانست و بيشتر خواست و تقاضا كرد كتفها را هم بدهند، چنين كردند. پس از آن، ميهمانى ترتيب داد و به آنها گفت: قسمت پشت شتر را هم بايد بدهيد، مردم زير بار نرفتند، مردى از بنىعقيل به نام مرّة بن كثير يا كبير نزد وى آمد كه شترى فربه همراهش بود، آن را سر بريد. ابوغبشان ايستاده بود و به او گفت: گردن و سر و