89
فواللّٰه لا ينفكّ يحفظ أمره
فاكهى مىافزايد: پس از آن، مدت زمانى دراز، خزاعه عهدهدار توليت كعبه گرديد و آنها بودند كه «اساف» و «نائلة» را از كعبه بيرون برده و در كنار زمزم قرار دادند. فاكهى خبرى را نقل كرده كه بر اساس آن قيس بن عيلان، قصد بيرون انداختن خزاعه را از مكه كردند ولى موفق بدين كار نشدند؛ وى پس از نقل مطالبى از واقدى، مىگويد: پس از وفات عمرو بن لحى، كعب بن عامر توليت كعبه را عهدهدار شد ولى قيسىها، عامر بن الظّرب عدوانى را براى مقام توليتبر كعبه برگزيدند و او آنان را به مكه آوردند تا به كمك آنها، خزاعه را بيرون برانند. قبيله خزاعه با آنها به جنگ برخاستند و قيسىها شكست خوردند و خزاعه بدون اين كه رقيبى داشته باشند، توليت كعبه را برعهده گرفتند.
از اين خبر چنين بر مىآيد كه توليت كعب بن عمرو بن لحى بر كعبه، پس از ولايت پدرش عمرو بوده است.
فاكهى شعرى را از يكى از عدوانىها ذكر كرده كه در آن به خزاعه دشنام داده است؛ يكى از افراد قبيلۀ خزاعه در شعرى متعرض عدوانىها شده بود؛ عين گفته فاكهى از اين قرار است: «حليل گفت:
نحن بنو عمرو ولاه المشعر
نذبّ بالمعروف أهل المنكر
حسا ولسنا بهذا المحصر
نصر بن الأحت العدوانى در پاسخ او گفت:
إن الخنا منكم وقول المنكر
جئناكمو بالزحف فى المسنور
بكلّ ماض في اللّقاء مسعر
همچنين فاكهى از حليل بن حبشيه شعر ديگرى نقل كرده است:
وادٍ حرامٍ طيره ووحشه
وابن مُضاض قائم يهشّه
پيش از اين به نقل از فاكهى و ابناسحاق؛ گفتيم كه عمرو بن حارث الغبشانى اين بيت را سروده است:
نحن وليناه فلم نغشّه
وابن مُضامن قائم يهشّه
البته ممكن است حليل بيت دوم را به عنوان استشهاد نقل كرده؛ كه در اين صورت منافاتى ميان اين دو گفته فاكهى وجود نخواهد داشت. حليل آخرين فرد از خزاعه است كه عهدهدار توليت كعبه و رياست مكه بوده است، چنان كه فاكهى در روايتى به سند خود از عايشه و ابناسحاق و ديگر اهل اخبار ذكر كرده است.
فاكهى در خبرى ابوغبشان خزاعى را شريك حليل (در توليت) كعبه بر شمرده است. ابوغبشان بنا به گفتۀ زبير به نقل از اثرم از ابوعبيده، ابوغبشان همان سليم بن عمرو بن لؤىّ بن ملكان بن اقصى 1 بن حارثة بن عمرو بن عامر است. متن خبر ذكر شده از سوى فاكهى چنين است:
واقدى گويد: از ابنجُرَيج شنيدم كه مىگفت: حليل در كعبه را باز مىكرد و اگر برايش مشكلى پيش مىآمد يا بيمار مىشد، كليد را به دخترش مىداد تا او در كعبه را بگشايد و اگر دخترش مريض بود كليد را به شوهرش قصىّ مىداد. قصى براى حفظ توليت كعبه توسط حليل تلاش مىكرد و از قطع رابطه خزاعه با وى سخن مىگفت.
شريك حليل در اين امر، ابوغبشان بود. حليل از كارهاى ابوغبشان بيزارى مىجست.
فاكهى اشاره مىكند كه حليل ولايت كعبه را به ابوغبشان وصيت كرده بود؛ وى مىگويد:
حسن بن حسين ازدى از محمد بن حبيب از عيسى بن بكر كنانى مدنى از ابنكلبى يا ديگرى چنين نقل كرده است: گفتهاند كه قصى، ابوغبشان ملكانى را فراخواند و به وى گفت: آيا مىتوانى از وصيتى كه به تو شده به نفع حبى [ بن حليل] و عبدالمدان [ بن حليل] درگذرى و خود را از ميان آنها و پدرشان، كنار كشى و با اين كار، چيزى از اموال دنيا نصيب خويش سازى؟ ابوغبشان از اين پيشنهاد استقبال كرد. قصى نيز لباس و