69نخستين كسى كه انساء كرده، چنين نقل مىكند: وقتى نمىخواستند ماه غير حرامى را حرام كنند، روز اول ماه در محوطهاى در مكه گرد مىآمدند و فرد موردنظر مىگفت: اى مردم، حرمتهاى خود را حلال نكنيد و شعائر خويش گرامى داريد كه گفتۀ من مورد پذيرش است و مورد سرزنش نيستم. در اين صورت ماه محرم در آن سال حرام تلقى مىشود. در زمان جاهليت ماه محرم را «صفر الأول» و ماه صفر را صفر الآخر ناميدند و آن دو را صفران مىگفتند. پس از آن دو، ماه ربيع و دو جمادى و رجب و شعبان و رمضان و شوال و ذوالقعده و ذوالحجه پى در پى مىآمد. مسأله انساء نيز يك سال در ميان صورت مىگرفت و در سالهاى موردنظر ماههاى حرام را حلال و ماههاى حلال را حرام مىكردند و اين كار از افكار شيطانى ريشه مىگرفت و خوشايند آنان بود. در آن سالى كه قرار بود انساء صورت گيرد، فرد مزبور در كنار كعبه به پا مىايستاد و به مردمى كه روز اولِ آن ماه و سال گرد مىآمدند، مىگفت: اى مردم، من ماه صفر الأول؛ يعنى محرم را انساء مىكنم، بنا بر اين آن محرم را از قلم مىانداختند و ناديده مىگرفتند و از ماه صفر شروع مىكردند و به ماه صفر و ربيع [ الأول] ، صفران و به ربيع الاخر و جمادى الأول دو ربيع و به ماههاى جمادى الآخر و رجب دو جمادى مىگفتند و شعبان را رجب و رمضان را شعبان و شوال را رمضان و ذىقعده را شوال و ذىحجه را ذىقعده مىخواندند و به صفرالأول يعنى ماه محرم كه حرمتش در آن سال به تأخير افتاده بود، ذىحجه مىگفتند.
و در آن سال در محرم به حج مىرفتند و از اين سال آن ماهى كه حرمتش به تأخير مىافتاد [ و انساء مىشد] از قلم مىافتاد. پس از آن و در سال بعد در كنار كعبه به پا مىايستاد و مىگفت: اى مردم، [ ماههاى] حرام خود را حلال نكنيد و شعائر خويش را گرامى بداريد، گفتۀ من مورد پذيرش است و كسى سرزنشم نمىكند. پروردگارا! من خون حلال كنندگان؛ يعنى قبيلۀ طى و خثعم را در ماههاى حرام حلال كردهام و از اين جهت خون اينان حلال شد كه از ميان عرب، اينان بودند كه در ماههاى حرام به مردم تجاوز مىكردند و به غارت و حمله مىپرداختند و از ايشان خونخواهى مىكردند و در