27
يَعْقُوبَ در قرائت كسى كه يعقوب را منصوب مىخواند، معنى آيه چنين است: «پس از اسحاق، مژدۀ يعقوب را داديم»
چگونه است كه مژدۀ (تولد) اسحاق داده مىشود و مىفرمايد از او يعقوب زاده مىشود، و سپس فرمان ذبح وى صادر مىگردد؟ پاسخ آن است كه اين استدلال از نظر نحوى، باطل است؛ زيرا آخر كلمۀ يعقوب مجرور (مكسور) نيست كه عطف بر اسحاق شده باشد و اگر چنين بود، بايد مىگفت: «و من وراء اسحاق بيعقوب »؛ زيرا نمىتوان ميان واو عطف و كلمۀ معطوف ، جار ومجرور قرار داد، عبارت « مَرَّ بِزّيْدٍ وَبَعْدُهُ عمروٍ» نادرست است، مگر آن كه گفته شود: وَبَعْده بِعَمْروٍ . وقتى مجرور بودن باطل و نادرست باشد، ثابت مىشود كه «يعقوب»، منصوب به فعل مقدّر مضمرى است كه تقدير آن «وَهَبْنا لَهُ» مىباشد. بدين ترتيب ادّعاى موردنظر آنها باطل است و آنچه گفتيم ثابت مىگردد. 1در داستان قربانى، دليل روشنى بر برترى اسماعيل وجود دارد. خداوند متعال در چندين آيه، اسماعيل را مورد ستايش قرار داده است؛ مانند:
وَ إِسْمٰاعِيلَ وَ إِدْرِيسَ وَ ذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصّٰابِرِينَ* وَ أَدْخَلْنٰاهُمْ فِي رَحْمَتِنٰا إِنَّهُمْ مِنَ الصّٰالِحِينَ 2
«و اسماعيل و ادريس و ذو الكفل را (به ياد آور) كه همه از صابران بودند و ما آنان را در رحمت خود وارد ساختيم؛ چراكه از صالحان بودند.»
وَ اذْكُرْ فِي الْكِتٰابِ إِسْمٰاعِيلَ إِنَّهُ كٰانَ صٰادِقَ الْوَعْدِ وَ كٰانَ رَسُولاً نَبِيًّا* وَ كٰانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاٰةِ وَ الزَّكٰاةِ وَ كٰانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا 3
«در اين كتاب (آسمانى) از اسماعيل نيز ياد كن كه او در وعدههايش صادق و