32كرده است.
محمد بن حسين بن عبد الله الاجرىّ(م 525)كتابى با عنوان« أخبار مكة »داشته كه ابن فرحون در كتاب« الديباج المذهّب »از آن ياد كرده و فاسى در« العقد الثمين »آن را تلخيص كتاب ازرقى دانسته است.
احمد بن على بن ابى بكر بن عيسى عبدرى(م 678)كه در اصل اندلسى است، كتابى با عنوان« تعاليق فى تاريخ مكة »داشته كه فاسى در« العقد الثمين »از آن ياد كرده است.مقدارى از نصوص آن در كتابِ ياد شده و نيز در« شفاءالغرام »هست كه صفحات آن را استاد الهَيْله در كتاب« التاريخ و المؤرخون بمكة »صص 48-49 آورده است.
عبدالصمد بن عبدالوهاب دمشقى(م 686)كتابى با عنوان« جزء فى جبل حراء » داشته كه تنها زركلى در« الاعلام »از آن ياد كرده است.
احمد بن عبدالله بن محمد بن ابى بكر محب الدين طبرى شافعى(م 694)كتابى با عنوان« استقصاء البيان فى مسألة الشاذروان »داشته كه نسخهاى از آن بر جاى مانده است.
نيز كتابهايى با عنوان« الإعلام بمرويات المشيخة الأعلام من سكنة المسجد الحرام »و « التعريف بمشيخة الحرم الشريف »داشته كه فاسى در« العقد الثمين »از آنها ياد و استفاده كرده است.اثرى هم با عنوان« خير القرى فى زيارة ام القرى »داشته كه حاجى خليفه نامش را ياد كرده و هيچ نسخهاى از آن شناخته نشده است.مهمترين اثر وى در اين باب، « القرى لقاصد امّ القرى »است كه چاپهاى مكررى از آن صورت گرفته است.رسالهاى هم با عنوان« قصيدة ذكر فيها المنازل بين مكة و مدينة »در يكصد و شصت بيت داشته كه فاسى در« العقد الثمين »از آن ياد كرده است.
محمد بن احمد(م 695)فرزند نويسندۀ بالا هم كتابى با عنوان« التشويق إلى البيت العقيق »دارد كه نسخهاى از آن در كتابخانۀ دار الكتب المصريه(ش 1218)بر جاى مانده است.اين كتاب دربارۀ اهميت حج و هم تاريخ كعبه مىباشد.
جلال الدين محمد بن احمد بن امين اقشهرى(م 739-آق شهر در قونيه-)كتابى با عنوان« تأليف فى رجال مكة »داشته كه بخشى از آن را فاسى در« العقد الثمين »استفاده