38شعرها را شرح و تفسير كردهاند و بر فوايد آنها،علاوه بر شناخت حجاز و احوال آن،مطالب ديگرى افزودهاند.
البته معلومات جغرافيايى و تاريخى كه از شعر حاصل مىشود،نه چندان مفصل است و نه دقيق و مضبوط؛مثلا شاعر گاه دو مكان را كه با يكديگر فاصلۀ بسيار دارند،با هم ذكر مىكند و گاه تعبير عاطفى،از صحت جغرافيايى مىكاهد.همين گونه،شروح اهل لغت هم هميشه وافى يا دقيق نيست.
اميد مىرفت كه زيارت حج،كه هر سال شمار بزرگى از مسلمانان به جا مىآوردند و در كاروانها گروهى از علما و متفكرين بودند،ثمرهاى نيكو بار آورد و آنها سفرنامههاى خود را بنويسند و از مسافات و اماكن،اطلاعات وسيعى به ما دهند ولى در واقع چنين نشد زيرا بسيارى از كسانى كه به حج مىرفتند همۀ همّتشان رسيدن به خانۀ خدا و به جاى آوردن حج بوده است و آنان كه به نوشتن سفرنامه مىپرداختند اندك بودند.شايد نخستين اثرى كه از اين سفرها به دست آمده،سفرنامۀ ابن جبير بوده باشد. 1اين كتاب در اواخر قرن ششم نوشته شده.ابن جبير و كسانى كه بعد از او آمدهاند در زمرۀ كسانى كه اكنون مىخواهيم به بحث درباره آنها و آثارشان پردازيم نيستند.و در قرن سوم هجرى شمارى از كتب مسالك و ممالك و نيز كتابهايى كه در آنها راههاى مواصلاتى و منازل بين راه و اقاليم عالم آمده است،تأليف شده كه حجاز نيز فصولى را به خود اختصاص داده است.
نويسندگان اين كتابها معلومات خود را از اسناد و سجلات ديوانها به دست مىآوردند و نيز از متقدمين مطالب بسيارى نقل مىكردند.ما اين آثار را مورد تحليل قرار نمىدهيم زيرا نسبتا متأخراند و نيز شيوۀ تأليف آنها روشى است كه در مشرق متداول بوده نه در حجاز.
مآخذى كه پيش از اين بدان اشارت رفت،مواد پر ارزشى راجع به حجاز در قرون آغازين اسلام در بردارند ولى اين معلومات پراكنده و متشتت است و غالبا به صورت عرضى آمدهاند نه اصلى.چون كسى بخواهد آنها را گرد آورد،نبايد به يك منبع بسنده كند.بايد همۀ منابع را در اختيار داشته باشد و مورد استفاده قرار دهد تا صورت واضح و روشنى از حجاز در پيش چشم داشته باشد.البته نمىگوييم نقصى در مؤلفين اينگونه آثار هست،نه،آنها در اين سفرها هدف ديگرى در نظر داشتهاند.از اين رو معلوماتى كه به دست مىدهند مىتواند