323مغيره او را گفت:كدام را بيشتر دوست دارى.آيا مقررى را به تو دهم يا به پسرت يونس.گفت:من پيرى هستم كه امروز يا فردا خواهم مرد آن مقررى را به پسرم ده.پس پنجاه دينار براى من«فرض»تعيين كرد.در زمان هارون الرشيد ابو بكر بن عبد اللّه زبيرى عهدهدار پرداخت عطا بود خليفۀ هرثمه و خليفه ايوب بن ابى سميره براى رسيدگى به دفاتر عطا آمده بودند،چون نوبت به من رسيد گفتند كه تو از هذيل هستى ولى نامت در ميان آل زبير ثبت شده ما بيش از پانزده دينار به تو مىدهيم.ابو بكر بن عبد اللّه گفت:شما را فرستادهاند كه پيروى كنيد نه بدعت بگذاريد.آنها نيز امضاء كردند و مرا صد و پنجاه دينار دادند. 1
نيز زبير بن بكّار روايت مىكند از يحيى بن محمد كه او گفت:مهدى عباسى در سال 164 مالى را به دست مغيرة بن خبيب قسمت كرد.شيوخ بنى هاشم را هر يك شصت و پنج دينار داد و فروتران را چهل و پنج دينار.شيوخ قريش را چهل و پنج دينار داد و فروتران را بيست و هفت دينار.شيوخ انصار را بيست و هفت دينار داد و فروتران را هفده دينار.عرب را از موالى بيشتر داد و نمىدانم چقدر.شيوخ موالى را پانزده دينار داد و فروتران بر حسب وجب داد.شش تايى را شش دينار و پنج تايى را پنج دينار و چهار تايى را كه كمتر از همه بودند چهار دينار.شمار مردمى كه نامشان را نوشته بودند هشتاد هزار نفر بودند.مغيرة بن خبيب گويد:
بعضىها را نقيبان غفلت كرده و نامشان از قلم افتاده بود من آنها را از مال خود دادم آن قدر كه مجبور به قرض شدم. 2
از اين عبارت برمىآيد كه:
1-مهدى به مردم مدينه عطا داد.معلوم مىشود به هنگام به خلافت نشستن مهدى، مردم مدينه عطايى نمىگرفتهاند.
2-مهدى هزار مقررى جديد براى مردم مدينه معين كرد.معلوم مىشود كه اين عطاى براى همۀ مردم مدينه نبوده است بلكه مجالى بوده براى دادن مقرريهاى تازه و مسلّم است كه اين مقررى جديد همۀ كسانى را كه در دفتر عطا نبودهاند در برنمىگرفته با اين همه از اهميت خاصى برخوردار بوده است.