32بن يسار)و واقدى نوشته بودند.كتاب ابن اسحاق منبع اساسى سخنانى بود كه مردم دربارۀ پيامبر-ص-مىگفتند و او آنها را گرد آورده بود.ديگران نيز از آنچه او نوشته بود قدم بيرون ننهادند.
بحث در سيرۀ پيامبر-ص-نوشتن تاريخ عمومى اسلام را موجب آمد.ابن اسحاق و واقدى در آن آثارى به وجود آوردند.نوشتههاى آنان به دقت تعبير و نگاه كلى-دور از مبالغات و رنگ محلى-ممتاز است و همۀ تاريخ حوادث حجاز و اخبار عالم اسلامى را در بر دارند.
از ميان مردم حجاز شاعرانى نيز ظهور كردند و به نظم غزلهايى لطيف با اسلوبى واضح پرداختند.اينان غالبا اوزان قديمى را به كار مىبردند.از آن ميان بايد از عمر بن ابى ربيعه و جميل بثينه و كثيّر عزّه و شاعران هذلى نام برد.شعر عاشقان عذرى در حجاز رونق و رواج بسيار گرفت.
مقام و مرتبت علماى حجاز
علماى حجاز مبرزترين حاملان مشعل اسلام و افكار اسلامى در دولت جديد بودند.
صحابه به سبب ارتباط نزديكشان با رسول الله-ص-و اطلاعشان از افكار آن حضرت و آشنايى با شيوۀ حيات او و آنچه مردم را به آن فرا مىخواند و مهارت آنها در قرائت قرآن،در بلاد اسلامى بين مسلمانان مقامى شامخ داشتند.اينان مرجع مسلمانان در مسائل قرآنى و دينى بودند.از شناختهترين آنان در بصره انس بن مالك بود و در كوفه عبد الله بن مسعود.
مردم شهرها به اين مشعلهاى تابناك؛يعنى اعلام صحابه،توجه داشتند.مؤلفان كتب نام آنها را در كتب طبقات مىنوشتند و اخبارشان را ذكر مىكردند.صحابه واضعان اساس علوم اسلامى بودند؛بويژه علوم قرآنى و فقه.از آنجا كه هر چه فرا مىگرفتند از علماى حجاز بود.
توجه مردم به شناخت حجاز و احوال مردم آن فزونى گرفت.از عوامل ديگرى كه باعث توجه مردم شهرها به حجاز شده بود،اين بود كه بيشتر واليان و حكام بلاد اسلامى از مردم حجاز بودند.
توجه عميق به حجاز و مردم آن،سبب شد كه بسيارى از اهل علم و دانشپژوهان از تابعين و تابعين آنها به حجاز مهاجرت كنند.از اين رو جماعت بسيارى از دانشپژوهان در