48آنگاه بار ديگر خورشيد غروب كرد،در حالى كه صدايى مانند صداى برش چوب به وسيلۀ ارّه به گوش مىرسيد.
اين حديث را سيوطى از كتاب شاذان فضلى نقل كرده است. 1
همچنين ابوالقاسم حسكانى اين حديث را در كتاب تصحيح ردّالشمس به سند خويش از امّحسن روايت كرده است،در نقل وى چنين آمده است:
در روز نبرد خيبر تقسيم غنيمتهاى جنگى به قدرى على عليه السلام را سرگرم ساخت كه آفتاب غروب كرد،يا در آستانۀ غروب قرار گرفت، پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم از على عليه السلام پرسيد:آيا نمازت را خوانده اى ؟ على عليه السلام پاسخ داد:نه.رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم دعا كرد،خورشيد بار ديگر اوج گرفته به ميانۀ آسمان آمد،على عليه السلام نمازش را خواند،آنگاه بار ديگر خورشيد غروب كرد.
اسماء مىگويد:از خورشيد صدايى همچون صداى كشيدن ارّه بر آهن به گوش مىرسيد.
اين حديث را ابن تيميه 2وابن كثير 3از كتاب حسكانى نقل كردهاند.
عالم ديگرى كه حديث را از طريق امّ حسن روايت كرده گنجى شافعى است،در روايت وى اينگونه آمده است:
رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم على عليه السلام را مأمور تقسيم غنيمتهاى جنگى نبرد