38طبرانى اصفهانى است 1،او به سند خويش از عون بن محمّد بن جعفر بن ابى طالب روايت نموده كه از مادرش امّ جعفر چنين نقل كرده است:از اسماء دختر عميس شنيدم كه مىگفت:
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم نماز ظهر را در سرزمين صهباء 2خواند،پس از نماز سرِ خويش را بر دامن على عليه السلام نهاده به خواب رفت،على عليه السلام از جاى خويش حركت نكرد و به همان حالت ماند تا پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم راحت باشد وبيدار نشود،تا اين كه خورشيد غروب كرد،پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم كه چنين ديد اين گونه دست به دعا برداشت:خدايا،بندۀ تو على خود را به خاطر پيامبرت در اين وضعيت نگه داشته است،خورشيد را براى وى برگردان.
اسماء مىگويد:خورشيد بار ديگر تابشش را براى على عليه السلام آغاز كرد،تا اين كه نورش بر كوهها وزمين افتاده وآنها را روشن ساخت، على عليه السلام از جاى خويش برخاست،وضو گرفته ونماز عصر را خواند،با پايان يافتن نماز على عليه السلام خورشيد بار ديگر غروب كرد.همۀ اين اتفاقات در سرزمين صهباء روى داد. 3