37بيشترين روايتها در اين زمينه از اسماء نقل شده است،حديث او را جمع زيادى از نويسندگان در كتابهاى خويش آوردهاند،و در مجموع پنج تن از تابعين 1آن را از وى روايت كردهاند.
اوّلين فردى كه آن را از وى نقل كرده،نوادۀ وى امّ جعفر دختر محمّد بن جعفر طيّار بن ابى طالب است،روايت او را گروهى از نويسندگان نقل كردهاند،كه به نقل برخى از آنها مىپردازيم:
دانشمند بزرگ شيعه عبدالرحمان بن احمد بن خزاعى به سند خويش از ابراهيم بن حيّان،واو از امّ جعفر چنين روايت كرده است:
از اسماء دختر عميس شنيدم كه چنين مىگفت:
من با پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم در جنگها شركت مىكردم.اُمّ جعفر مىگويد:از وى پرسيدم:چه كارى را انجام مىدادى ؟ پاسخ داد:به افراد تشنه آب مىدادم،مجروحان را مداوا مىكردم.آنگاه ادامه داد:
روزى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نماز عصر را به جماعت خواند،در حال سلام دادن بود كه حالت دريافت وحى به حضرت دست داد،به على عليه السلام خبر داد در حالى كه وى نماز عصر را نخوانده بود،او نزد حضرت آمد وتا غروب اين وضعيت ادامه يافت،پس از آنكه حضرت به حال طبيعى بازگشت از على عليه السلام پرسيد:آيا نمازت را خواندهاى ؟ على عليه السلام پاسخ داد:نه،دوست نداشتم شما را روى خاك بگذارم.پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم گفت:
خدايا،خورشيد را براى على برگردان.
اسماء مىگويد:خورشيد پس از غروب بازگشت،و على عليه السلام نمازش را خواند. 2
دانشمند ديگرى كه اين حديث را نقل كرده سليمان بن احمد