84است، نه معيار شرك. با اين حال، اگر متوسل، معتقد باشد كسى نزد خداوند آبرو دارد و مىتواند براى قضاى حاجاتش، واسطه شود يا درخواست او را به اذن خداوند انجام دهد، شرك نيست.
مسلمانان معتقدند پيامبران و اولياى الهى هم به صورت مستقل و بدون استفاده از قدرت الهى نمىتوانند حاجتهاى مردم را برآورند؛ چون مؤثر اصلى تنها ذات احديت است.
مسلمانان اين اعتقاد را از كريمۀ قرآنى دريافتهاند آنجا كه حضرت عيسى عليه السلام ، زنده كردن مردگان و شفايابى بيماران را به اجازۀ پروردگار مىداند و مىفرمايد:
«أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللّٰهِ وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْيِ الْمَوْتىٰ بِإِذْنِ اللّٰهِ» 1
«من از گل چيزى به شكل پرنده مىسازم. سپس در آن مىدمم و به اجازۀ خدا پرنده مىشود. كور مادرزاد و مبتلايان به بيمارى پيسى را به اذن خدا شفا مىدهم و مردگان را به فرمان خدا زنده مىكنم.»
تمسّك و توسل شيعيان به پيامبر و اولياى الهى، به دليل استقلال آنان در برآوردن حاجت نيست. بسيارى از اهل سنت هم مانند شيعيان مىانديشند، چنانكه سمهودى شافعى هم در بيانى كوتاه به همين نكته اشاره