71البته اين آيه، دليل محكمى است بر اينكه هر تعظيمى در برابر غير خدا، عبادت شمرده نمىشود. در آيۀ ديگرى آمده است:
«وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّداً وَ قٰالَ يٰا أَبَتِ هٰذٰا تَأْوِيلُ رُءْيٰايَ» 1؛ پدر و مادر خود را بر تخت نشاند و همگى در مقابل او به سجده افتادند. گفت: پدر! اين تعبير خوابى است كه پيشتر ديدم.
در اين آيه هم صرف سجده كردن عبادت شمرده نشده است. همه مىدانيم كه اين سجده براى عبادت يوسف نبود؛ زيرا در ميان سجده كنندگان، حضرت يعقوب عليه السلام نيز حضور داشت كه در توحيد، با اخلاص بود.
همچنين اگر به يوسف سجده مىشود، خود او نيز به اين كار راضى نبود و آنان را از اين كار باز مىداشت.
از آنچه گذشت، درمىيابيم كه صرف خضوع، خاكسارى، تكريم و احترام به انبيا و اولياى الهى، عبادت نيست تا انجام دهندۀ آن را مشرك بدانيم.
اگر ابن تيميّه راه احتياط را در پيش مىگرفت و به كفر و شرك توسل جوينده حكم نمىكرد، امروزه وهابيت با پيروى از او، مسلمانان را تكفير نمىكردند و خون و مال و آبروى آنان را حلال نمىشمردند. آن هم به بهانۀ جرمى (!) كه خداوند آن را موجب خروج از دين و كافر