124بعد هم با مدير محترم هماهنگ كنم. از نظر مديريت معنوى و اجرايى، هر دو اين بزرگواران در سطح بالايى هستند و بسيار مدبّر و مجرّبند، و هميشه از پيشنهادهاى خوب حجاج استقبال مىكنند. شايد براى جلب موافقت آقايان با برگزارى اين جلسه، با توجه به شناختى كه از آنها دارم، وقت زيادى لازم نباشد. بگذاريد تا فرصت باقى است و دوستان سرگرم صحبت با استاد فياض در پايان جلسه هستند، با آنها هماهنگ كنم و در آن صورت، از جناب فياض هم دعوت به عمل مىآوريم.
هادى (پس از هماهنگى با روحانى و مدير كاروان):
محمد نمىدانى چه قدر خوشحال شدند به ويژه روحانى مقرّر كاروان. ظاهراً آشنايى نسبى با استاد فياض هم داشتند و حتى شكسته نفسى فرمود و گفت بنده هم به چنين نشستهايى نياز دارم تا چه رسد به حجاج.
مدير كاروان هم با سعۀ صدر و بزرگوارى گفت اگر روحانى گرامى بپذيرند، بنده حرفى ندارم و با افتخار، مقدّمات برگزارى اين نشست را آماده مىكنم و تبليغات لازم و وسايل پذيرايى از حجاج را فراهم مىآوريم.
بنابراين، همه چيز آمادۀ برگزارى يك سنّت حسنه؛ يعنى يك نشست تخصصى با عنوان آشنايى با عقايد وهابيت و اهل سنت است. نمىدانى محمد جان! از شادى در پوستم نمىگنجم. جوانان مشتاق در كاروان حج همه سراپا منتظر شنيدن سخنان استاد فياض خواهند بود و با ديد بازترى به اين سفر روحانى خواهند رفت.
محمد: ظاهراً صحبت مدعوين با جناب فياض در حال