31منطقۀ وسيعى از منا را دربرگرفت. در اين حال حاجيان را به سرعت به سمت كوه هدايت كردم. حجّاج ديگر، از كشورهاى مختلف نيز كه تلفاتى داشتند، به كوههاپناه مىبردند. همۀ امور از كنترل خارج شده بود و از وسايل اطفاى حريق و فعّاليّت دو فروند هلىكوپتر، به خاطر گستردگى آتش، كارى ساخته نبود. با نگرانى در مقابل خيمههاى خالى از زائر دست به دعا برداشته بودم كه ناگهان با فرياد يكى از حملهدارها متوجّه رسيدن آتش شدم و به طرف كوه حركت كردم. در دامنۀ كوه به هر يك از زائران كه برمىخوردم، توصيه مىكردم در ارتفاعات بنشيند.
سرانجام پس از ساعاتى، همه چيز در آن قطعه سوخت و آتش خاموش شد و ما بازگشتيم و با كمال تعجّب ديديم كه چادرهاى ما با همۀ وسايلش، بدون كمترين خسارتى سرپا است! و اين در حالى بود كه چادرهاى فراوانى كه از آتش در امان مانده بودند، در رفت و آمد ماشينها و ازدحام جمعيّتِ در حال گريز، نابود شده بودند.
براى پيداكردن زائرانِ خود به طرف كوه بازگشتم و