27را جشن مىگيرند و شادمانى مىكنند ، ولى اينها در روز شهادت حسين بن على مرثيهخوانى و گريه مىكنند . عمل آنها بر عمل اينها ترجيح دارد ، زيرا آنها شهادت را براى عيسى مسيح موفقيّت مىدانند نه شكست ، و چون موفقيّت مىدانند شادمانى مىكنند . امّا مسلمين شهادت را شكست مىدانند و چون شكست مىدانند گريه مىكنند .
خوشا به حال ملّتى كه شهادت را موفقيّت بشمارد و جشن بگيرد و بدا به حال ملّتى كه شهادت را شكست بداند و به خاطر آن مرثيهخوانى بكند .
جواب اين است كه اوّلاً دنياى مسيحى كه اين شهادت را جشن مىگيرد ، روى همان اعتقاد خرافى است كه مىگويد عيسى كشته شد تا بار گناه ما بريزد ، و چون به خيال خودش سبكبال شده و استخوانش سبك شده آن را جشن مىگيرد ، در حقيقت او جشن سبكى استخوان خودش را به خيال خودش مىگيرد ، و اين يك خرافه است . ثانياً اين همان فرق اسلام و مسيحيّت تحريف شده است كه اسلام يك دين اجتماعى و مسيحيّت ، دينى است كه همۀ آن چيزى كه دارد اندرز اخلاقى است . از طرف ديگر گاه به يك حادثه از نظر فردى نگاه مىكنيم و گاه از نظر اجتماعى . از نظر اسلام شهادت حسين بن على از ديدگاه فردى يك موفّقيّت بود . 1
گفتنى است كه آن چه تحريف هدف عزادارى براى امام حسين عليه السلام است خلاصه كردن آن در پاكسازى گناهان شبيه باور خرافى