37خصوصياتى است كه اين چاه تاريخى در بر دارد كه بدان پرداختيم.
اما در خصوص عنوان «زمزم» در لغت و تفسير و حديث براى اين نامگذارى دلايلى ذكر شده است: برخى زمزم را از دو واژۀ مشابه «زم»، «زم» گرفتهاند و اضافه كردهاند: «زُمّ» (به ضم زا) و تشديد (ميم) بوده است و سپس مخفف شده و شايد دليل آن سهولت تلفظ باشد.
بدين ترتيب واژۀ «زمّ» صيغۀ امر حاضر است و كلمهاى است كه هاجر آن را در مقام خطاب به آب زمزم به كار برد و اين هنگامى بود كه آب مىجوشيد و زيادتى مىكرد و هاجر از بيم آنكه آن آب پراكنده شود و در زمين فرو رود پيش از آنكه ظرف خود را از آن آب پر كند و يا زيادتى آب خطرى براى او و فرزندش اسماعيل ببار آورد، چنين گفت: «زُمَّ، زُمَّ»؛ يعنى «بس است، بس است، از حركت بايست»
در يكى از متون عربى مىخوانيم: «زَمَّ القربة، شدَّ الخيط على فمها لئلاّ يَسيل منه الماء. الزِّمام: مقود البعير المشدود على فيه».
«زَمَّ القربة»؛ يعنى دهانۀ مشگ را بست تا آب بيرون نريزد. و «زمام» افسار شتر را گويند كه بر دهان او زده شود.
سپس اضافه مىكند: جناب هاجر آنگاه كه ديد آب