13كعبه به دست اين پدر و پسر بنا گرديد تا روزى كه آن پير روشن ضمير فرزند دلبندش را بر خاكها و ريگهاى داغ منا به روى در افكند تا آنچه را در رؤياى صادق نبوّت ديده بود، به تعبير و صدق مقرون سازد و بزرگترين آزمايش تاريخ موحّدان را در آن برهۀ زمانى، كه جهان در كفر و شرك غوطهور بود، به نمايش گذارد تا خطاب: «قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيٰا» 1را بشنود و بالأخره هاجر و اسماعيل آرامگاه ابدى خود را در جوار بيت عتيق برگزينند و حجر اسماعيل همچون خانۀ خدا، مطاف اهل قبله تا قيامت گردد، همه و همه يادوارۀ خاندان ابراهيم است. نقطۀ آغازين اين نمايشنامۀ الهى جوشش زمزم بود وگرنه هر جا آب نباشد آبادانى نيست و هر جا كه آبادانى نباشد تمدّن بشرى مفهوم ندارد.
بارى، به همان مقدار كه آب زمزم گوارا و دلپذير است، نام زمزم و سرگذشتهاى آن شيرين و