44دربارۀ افتخارات و امتيازات امر پوشيده نيست. پس اگر نفوذ معنوى و قدرت روحى اين خانه نبود در همان اوائل تأسيس آن را نابود مىساختند.
يهود كه صاحبان نفوذ مادى در جزيره بودند، چون از اولاد اسحاقاند و خود را وارث پيامبران بنىاسرائيل و مركزيت خود را در بيتالمقدس مىدانند نيز، با بقاى اين بناى ابراهيم و فرزندش اسماعيل موافق نودند.
از خارج جزيره دولتهاى بزرگ روم و ايران با تمركز عرب كه فاصل ميان اين دو دولت بودند، موافق نبودند، و هر يك مىخواستند عرب را تحت سيطره و نفذو خود درآورند. دول مسيحى مجاور كه تحتالحمايۀ روم بودند عرب را از جنبۀ سياسى و مذهبى به سوى خود مىكشاندند و مىخواستند آنها را تابع كنائس خود نمايند، چنانكه شام را مسخّر خود نمودند و اعرا ب آنجا را بدين مسيح درآوردند، پادشان حبشه و يمن براى خراب نمودن كعبه، با فيلهاى جنگى لشكركشى نمود و با يك پيشآمد اعجازآميز سپاهش از ميان رفت و صداى شكست و نابودى سپاهش به همه جا پيچيد و اين داستان روز و مبدأ تاريخى عرب شد و سورۀ فيل دربارۀ همين واقعه نازل گرديد و عرب مشرك و مبارز با قرآن، آن را تكذيب ننمود.
دولت شاهنشاهى ايران هم براى از ميان بردن مركزيت عرب مىكوشيد و براى مقابله با روم مىخواست كه جزيره تحت نفوذ او باشد. از يك طرف دولتهاى كوچك عربى عراقى و سواحل خليج