12كسى كه استطاعت پيمودن راه و رساندن خود به آن داشته باشد.
و كسانى كه روگردانند و كفر بورزند، بدانند كه خداوند از جهانيان بىنياز است.
اين سيارۀ زمين كه امروز ما فرزندان آدم در آغوش گرم و پرمحبت آن قرار گرفتهايم و از سرچشمههاى نعمت و ثروت بىپايان آن كه در كوه و دشت و اعماق دريا و خلال هوا موجود است، بهرهمنديم، روزگارها بر وى گذشت و حوادثى بر سرش آمد و مراحلى را پيمود و دورانهاى طوفانى را طى كرد تا بساط زندگى در آن گسترده شد و آمادۀ پذيرايى انسان گرديد. پيش از آنكه انسان بر بساط زمين قدم نهد، سالهاى دراز، زمين فقط به سبزه و گل آراسته بود، آنگاه حيوانات با اندامها و شكلهاى مختلف، در آن پديد آمدند، پس از آن آدمى با قدى راست و فكرى جوّال و آرزوهاى نامحدود در زمين ظاهر شد، سالها بر آدمى گذشت كه هر فرد و دستهاى به تصرف زمين و توسعۀ قدرت خود و محدود نمودن ديگران سرگرم شدند و ازآغاز و انجام خود و زمينى كه در آن مسكن گزيده و جهانى كه بر وى احاطه نموده غافل بودند، از افراد اجتماعات كوچك و از آن، اجتماعات بزرگ تشكيل شد. در ميان ملل، صاحبان فكر و نظر ظاهر شدند. در هر موضوعى، از مسائل زندگى، آرايى گرفتند و آرايى باطل نمودند. آخرين رأى برگزيده دربارۀ آسمان و زمين اين شد كه افلاك با ستارگان ثابت و سيار خود به دور زمين مىگردند و زمين مركز ساكن و هستۀ هالم است، چون چنين است هميشه بوده و خواهد بود، نه تحوّلاتى بر اصل او وارد شده و نه تغييرى در وضع كلّى آن روى خواهد داد. مخلوقى است ابداعى و