68مىباشد. با اندك احتمالى به ديگران گمان بد مىبريم و با كوچكترين قرينه آن احتمال را يقينى تلقى مىكنيم و بعد نيز خودمان شاهد و قاضى و مجرى مىشويم و چنان بر جان و مال و ناموس مردم هجوم مىبريم كه بيا و تماشا كن. اين گناهان از همين اكنون بايد ترك شود و گذشتههايش هم بايد در حد توان جبران شود.
نرگس: اين طورى كه مىفرمائيد خيلى وضعمان خراب است، ولى من فكر مىكنم خداوند گناهان زبانى را مىبخشد، چون زبان صبح تا شب حركت مىكند و همه چيز مىگويد، اصلاً مگر مىشود دور هم نشست و از اين حرفها نزد؟ شما مىفرمائيد دهانهايمان را مهر كنيم؟
حاجآقا: من نمىگويم خداوند مىفرمايد. شما سوره نور را باز كنيد و از آيه 11تا20 آن را بخوانيد تا به عمق فاجعه پى ببريد.
حسن: حاجآقا! اگر ممكن است همين حالا خلاصه آن را برايمان بيان كنيد.
حاجآقا: پيامبراكرم صلى الله عليه و آله و سلم در جنگهاى خود به طور قرعه يكى از همسرانش را همراه خود مىبرد، در جنگ بنىمصطلق عايشه همراه پيامبر بود، در بازگشت به خاطر يك سرى حوادث پيامبر با سرعت حركت مىكردند و توقفها نيز كم بود. در يكى از منازل كه مقدارى توقف كردند عايشه براى دستشويى رفت وقتى برگشت ديد گردنبندش گم شده، دوباره به آنجا برگشت و به گشتن و جستجو مشغول شد، وقتى برگشت كاروان رفته بود و كسى متوجه نبودن عايشه نشده بود، او شب همانجا ماند تا صفوان كه رسولخدا صلى الله عليه و آله و سلم او را موظف كرده بود در پشت سر كاروان حركت كند و اشياء افتاده و گم شده را بيابد و بياورد به وى رسيد،