55جهت همه مردم وقتى از مكه برمىگردند احساس پاكى و طهارت مىكنند، فكر مىكنند از جهان معنويت برگشتهاند. آنان عرفات و منى را پشت سر گذاشتهاند، در عرفات نهتنها به گناه اعتراف كردهاند كه به معرفت و عرفان نيز رسيدهاند تا لايق شدهاند كه به حرم الهى وارد شوند، و در مشعرالحرام علاوه بر شعور پيدا كردن براى مبارزه با شيطان آماده شدهاند و وسايل هجوم عليه او را فراهم كردهاند، و صبح عيد شيطان را سنگسار كردهاند و قربانى خود را تقديم خالق يكتا نمودهاند، موهاى سر را تراشيدهاند و در آنجا دفن كرده تا پاى بر روى شهوات و خواستههاى مادى خود گذاشته باشند، و طواف خانه خدا كردهاند تا سادگى بيتالحرام را ببينند و بفهمند زرق و برق دنيا داراى ارزش نيست.
خداوندا سفر با معنويت حج را نصيب همه مشتاقان بفرما، خداوندا ما را مشمول دعاهاى حضرت ابراهيم بفرما، پروردگارا عاقبت همه ما را ختم به خير بفرما. والسلام عليكم و رحمةاللّٰه و بركاته.
* پس از پايان سخنرانى همه خوشحال از بار معنويتى كه فرا گرفته بودند به منزل برگشتند.
نرگس: على آقا! آيا واقعاً يك آيه قرآن اينقدر مطلب دارد؟! آيا كلمات قرآن هريك اينقدر پرمعنى است؟!
وقتى حاجآقا توضيح مىداد كه حرفِ «مِن» در فراز «فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النّٰاسِ » نشانگر اين است كه چون ابراهيم اين طور دعا كرده برخى به زيارت خانه خدا مشتاقند و برخى ديگر عشقى ندارند، واقعاً شگفتزده شده بودم و با خود مىگفتم آيا واقعاً همينطور است؟
على: حتماً همينطور است، مگر قرآن معجزه جاويد نيست؟! مگر