34ولى عدهاى جهاد «عن اللّٰه» دارند نه جهاد «فىاللّٰه». آنان كه به خود، كار خود، جاهِ خود، شهرت خود و امثال آن وابستهاند، جهادشان عن اللّٰه است، قهرا راه را هم گم مىكنند؛ چون «اَلَّذِينَ جٰاهَدُوا فِينٰا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنٰا» و امّا «الذين جاهدوا عن الله » نتيجه و پايانش همان است كه: «فتفرقوا عن سبيل الله ».
فرار نيز اين چنين است. گاهى «فرار الىاللّٰه» است و گاهى «فرار عن اللّٰه».
حج در قرآن به عنوان فرار الىاللّٰه بازگو شده است؛ يعنى انسان زائر و حاجى همين كه آهنگ و قصد حج يا عمره را مىكند، سيرش به طرف خداست و سير به طرف خدا يعنى اعتماد بر خدا و ديگر هيچ.
اگر كسى به زاد و راحله، كسب و كار و به همراهان خود تكيه كند، فرار به سوى همراهان كرده است، نه فرار به سوى خدا. سفر به سفرۀ خود كرده است، نه سفر به سفرۀ ضيافت اللّٰه.
پس يكى از اسرار حج آن است كه انسان از غير خدا بريده، به خدا وصل شود. و اين از همان تهيۀ مقدمات آغاز مىشود. كسى كه مىخواهد در شهرش لباس احرام فراهم كند، مالش را تطهير، وصيتنامهاش را تنظيم و از بستگانش خدا حافظى كند، از همان قدم اوّلش اينها را به عنوان فرار الىاللّٰه انجام مىدهد كه اين مىشود سرّى از اسرار حج. قهراً در همۀ اين حالات با خداست. سير چنين كسى «الىاللّٰه»، «فىاللّٰه»، «معاللّٰه» و «لِلّه» است. اين كه در بعضى از دعاهاى حج و مانند آن آمده است:«بسماللّٰه و فى سبيلاللّٰه و عَلىٰ ملَّة رسولاللّٰه» شايد ناظر به همين باشد؛ يعنى اين كار به «نام خدا» و در «راه خدا» و با «ملت خدا» و با «سنت رسول خدا» -