27ملكوتى عرفات، مضامينبلند دعا، تضرّعنهفتهدر واژهها، كلمات انديشهسوز و آتشين، قلبها را مىلرزاند و چشمها را اشكبار مىكرد. آنان به پيروى از امامشان كه با ديدگان اشك آلود عاشقانه زمزمه مىكرد:
«اللهم اجعَلْنى أَخشٰاكَ كاَنى اراك و أسعِدْنى بتقويك ولاٰ تسقينى بمعصيك و خيّرلىٖ فى قضائك و بارك لى فى قَدَرِكْ حتىٰ لاٰ احِبُّ تَعْجيل مٰا أخّرْت ولاٰ تأخير مٰا عجَّلْتَ، اللّهم اجْعَلْ غِنٰاتى فى نَفسىٖ واليقين فى قلْبىٖ...».
با خدا گفتگو مىكردند.
شور و هيجان آن محفل ربّانى چيزى نيست كه با اين قلم به تصوير آيد. نالهها همچنان اوج مىگرفت، و تمنّاى دل مىگسترد، زمزمههاى عاشقانه نمايش دلپذيرى از دلدادگى بيقرارانه زائران سفيد پوش را رقم زده بود، همه با اين احساس كه با اشكهاى جارى زنگارهاى دل را مىشويند و تيرگيهاى جان را جلا مىدهند حال و هواى عجيبى داشتند. در سطور پايانى دعا مجرى به عظمت صفت «ارحم الراحمين» و فرياد خداوند با اين صفت توجه داد پس از اين تنبّه فريادهاى «يا ارحم الراحمين» زائران فراز آمد كه مجلس يكسر شور و اشك و هيجان شد و براستى صحنه شگرفى پديد آمد.
لحظات پايانى دعاست، آفتاب مىرود كه در كام مغرب پنهان شود، اكنون زمزمهگران بدانجا رسيدهاند كه پيشواى عارفان: چهره بسوى آسمان دوخت و دستها را فراز آورد و سيلاب اشكها محاسن زيبايش را شست و با ندايى بلند و جانسوز فرياد زد.
«يا اسمع السامعين، يا ابصرالناظرين و يا أسْرَعَ الحاسبين و يا ارحَمَ الراحمين صل عَلىٰ محمد و آل محمد السّٰادة الميامين...»
«يارب، يارب، يارب...»
فرياد يارب يارب از جمعيت فراز آمد، التهاب، ناله، دلدادگى، و شور و هيجان جمع وصف ناشدنى است. همه از عمق جان و ژرفناى قلب فرياد مىزدند: يارب...
در چنين حال و هوايى دعا به فرجام رسيد و زائران با دلهاى شكسته و چشمان اشكبار، بغضهاى تركيده، نالههاى حزين، از امامشان ياد كردند و رضوان الهى را به آن