86اين برخورد، نشاندهندۀ سياست امويان در مورد به انزوا كشاندن اهلبيت و پوشاندن فضايل آنهاست و كلاً خلفا نسبت به ائمه و علويون و اولاد فاطمه(عليها السلام) دوگونه فعاليت حذفى داشتند:
1- مبارزۀ فرهنگى - تبليغى
2- مبارزۀ فيزيكى و كشتار و حبس و حصر.
بخشنامۀ سراسرى معاويه، مبنى بر ممنوعيت بيان فضايل آلعلى و جلوگيرى از تأويل و تبيين آياتى كه در مدح خاندان پيامبر و ائمه نازل شده بود، يكى از اين شيوههاى كتمان و حقپوشى بود.
«ابن ابىالحديد» در شرح نهجالبلاغۀ خود، از «طبرى» نقل مىكند:
«...«حَجّاج» و كسانى كه او را به حكومت گماشته بودند - همچون عبدالملك و وليد و فرعونهاى ديگرِ بنىاميه كه قبل از اينها بودند - بيشتر از جلوگيرى از قرائتِ «ابنمسعود» و «اُبىّ»، تأكيدى بر پوشاندن و مخفى نگاه داشتن نيكىها و فضايل على(ع) و فرزندان و شيعيان و پيروانش داشتند و مىكوشيدند تا آنها را از چشمها بيندازند و در نظر مردم، آنها را بىارزش جلوه دهند. زيرا روش قرائت ابنمسعود، و چنين كارها هرگز ضررى به آنها نمىرساند و موجب زوال حكومتشان و تباه شدن كارشان نمىشد. اما مشهور شدن و گسترش فضايل على(ع) و فرزندانش و روشن شدن ارزشها و نيكىهاى آنان بود كه باعث رسوايى و آشكار شدن حال و در نتيجه هلاكت و نابودى و زوال آنگونه حاكمان مىشد و سبب مىگشت كه احكام و قوانين قرآن كه دور افكنده و كنارش نهاده بودند بر آنان تسلّط يابد و چيره شود.
از اينجهت با اصرار و حرص هرچه تمام و كوشش پيگير، فضايل آنان را پنهان مىداشتند و مردم را نيز بر پنهان داشتن و كتمان و پوشاندن آن فضايل وامىداشتند. ولى خداوند چنان خواسته بود كه علىرغم آن همه تلاش خصمانه، كار على و فرزندان پاكش و فضايلشان بيشتر نور مىداد و مىدرخشيد و محبت آنان در دلها افزونتر مىگشت و يادشان بيشتر رواج پيدا مىكرد و گسترده مىشد و حجتها و برهانهاى آنان روشنتر و قوىتر مىگشت و فضل و مقامشان والاتر مىشد. تا آنجا كه على و فرزندانش، با اهانتهاى آنان، عزيز و محبوب شدند و با كشتن و ميراندنشان زنده گشتند و هر شرّى را كه نسبت به