67عاطفه دارد؟!..
همين كه به شناسايى وى مفتخر شدم، دانستم اين تمثال فضل و فضيلت و ايمان و عشق و محبت و اخلاص، مؤلف كتابِ «شهداء الفضيله» و مجاهد ممتاز بىنظيرى است كه مشغول تأليف اثر معجزآساى «الغدير» است...». 1
از زيارتهاى مرحوم امينى در حرم حضرتعلى(ع) در نجف، نمونههاى زيادى نقل مىشود كه فعلاً بماند.
شاهد ديگرى، باز از زيارت ايشان در مورد كربلاى حسين(ع):
«...و فراوان به قصد زيارت سالار جوانان بهشت، حسين شهيد كربلا، براى كسب پاداش بيشتر، پياده راه را طى مىكرد و به همراه جمعى از مؤمنين و دوستان ويژه و خالص خود، مسير 78 كيلومتر راهِ كربلا را در طول سه روز يا بيشتر، پياده طى مىكرد. و در طول راه، به هر آبادى و روستايى كه مىرسيد، از امر به معروف و نهى از منكر و ارشاد و تبليغات دينى نسبت به مردم آنجاها فروگذار نمىكرد. تا اينكه به «كربلا» مىرسيد. پس از رسيدن به كربلا، هيچ فكرى نداشت، جز تشرّف به حرم امام شهيد، در حالى وارد حرم مىشد كه اشك چشمانش بر گونهها جارى بود و در زيارتها، حالات مخصوصى داشت كه در جز او، نظيرش كمتر مشاهده مىشد...». 2
و... چرا چنين نباشد؟ مگر خداوند، محبت حسين(ع) را در دل صاحبان ايمان قرار نداده، به گونهاى كه شعلۀ اين عشق سوزان، خاموشى و سردى ندارد؟!..
«أَ َإِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَينِ حرارة فى قُلُوبِ الْمُؤْمِنينَ لا تَبردُ ابداً»
و چه ايمانى سزاوارتر از ايمانِ «امينى»؟
«...مرحوم امينى، فراوان در اوقات مختلف به زيارت حرم اميرالمؤمنين مشرف مىشد. پس از خواندنِ اذن دخول و تشرف به حرم، خضوع و خشوع و اندوه و تحول روحى بر او مسلط مىشد. در پيش روى مرقد امام مىنشست و با جملات و فرازهاى زيارتهاى معهود، مولايش را مورد خطاب قرار مىداد، در حالى كه