257پيشگيرانه زد. 1
آن سال گذشت، و چند سالِ ديگر نيز. ليكن عشق حسينى، در دلها شعله مىكشيد و تلاشهاى عمال بعثى هم نمىتوانست با زور و فشار و تهديد، آن را خاموش كند. باز هم شب عاشورايى ديگر:
در سال 1395هجرى، شب عاشورا، ديگر بار، نجف اشرف صحنۀ تظاهرات زائران گشت. اين بار، مردم همراه خود، سلاح سرد حمل مىكردند. در بازار و خيابانهاى نجف، گردش كردند و به صحن اميرالمؤمنين(ع) وارد شدند. يكى از خطيبان، در سخنان حماسى و پرشورى كه ايراد كرد، رژيم بعث را رسوا ساخت. 2
در ايام اربعين همان سال نيز، نيروهاى فريبكار بعثى، كه براى بهرهبردارى تبليغى از مراسم زيارت دست به كار شده و تصاويرى از حسنالبكر (رئيسجمهور وقت) و صدّام را به صحنه آورده بودند، با عكسالعمل شديد مردم روبرو شدند. جمعيت زوارى كه از نجف، عازم زيارت كربلا بودند، آن تصاوير را پاره كردند و عزادارى به تظاهراتى تبديل شد كه شعارهايى بر ضدّ حزب بعث و حسنالبكر و صدام مىدادند و پيوند خود را با اولياى دين، و خصومت خويش را با رژيم حاكم اظهار مىكردند.
نهضت پيادهروى اربعين
سال 1396 هم گذشت. با شور حسينى مردم نجف، در عاشورا و اربعين، برخورد خشونت بار مأموران بعثى با زائران حسين(ع)، كينۀ آنان را نسبت به سلطۀ حكّام جور افزود و براى سال بعد، با آمادگى بيشتر و تمهيدات گستردهترى قدم به ميدان نهادند و عشق سوزان خويش را نسبت به سيدالشهداء(ع) نماياندند.
شب عاشوراى سال 1397هجرى يك گروه پيشمرگ امامحسين(ع) كه با هم پيمان شهادت بسته بودند، خروج كردند. آن گروه انقلابى، پرچمى خونآلود را، به