25دارد نباشد؟!
به گفتۀ مرحوم علامۀ امينى:
«اگر مدينۀ منوره، حرم محترم الهى شمرده شده و در سنت نبوى، براى مدينه و خاكش و اهلش و مدفونين آنجا ارزشهاى فراوان بيان شده است، بهخاطر همان انتساب به خدا و پيامبر است و بر مبناى همين اصل، هر چيز ديگرى هم كه نوعى تعلق و انتساب به پيامبران و اوصياء و اولياى الهى و صديقين و شهدا و افراد مؤمن دارد ارزش پيدا مىكند و شرافت مىيابد...». 1
زيارت، مىتواند نمودى از احساس شوق درونى انسان باشد.
نشانى از محبّت و دليلى بر عشق و علامتى از تعلق خاطر باشد.
زيارت، زبانِ علاقه و ترجمان وابستگى قلبى است.
براى عاشق، حتى خانهاى كه روزى معشوق در آن ساكن بوده، كوچهاى كه روزى دلبر از آن گذشته، زمينى كه بر آن قدم نهاده، شهرى كه روزى در آنجا مىزيسته، سنگى كه دست محبوب به آن خورده، لباسى كه بر اندام او بوده، كفشى كه در پايش بوده، دلربا و جاذب است، دوست داشتنى و شوقانگيز است.
شعرى منسوب به «مجنون» است كه دربارۀ «ليلى» گفته است:
أَمُرّ عَلَى الدّيار، ديارِ ليلى
يعنى: از ديار ليلى مىگذرم، اين ديوار و آن ديوار را مىبوسم، علاقۀ به ديار ليلى دلم را تسخير نكرده است، بلكه آن كسى كه در آن سكونت دارد، مرا مفتون خود ساخته است. مىبينم كه جاذبۀ شهر، بهخاطر حضور ليلى در آن است.
در زيارت و مزار، مسأله در ظاهرِ سنگ و چوب و آجر و آهن و ضريح و ساختمانِ مزار و گنبد و گلدسته و رواق و... خلاصه نمىشود، تا به زيارت و بوسيدن و