248نمىكنيم كه مقولهاى ديگر است و جداگانه نياز به تحليلى عميق و گسترده دارد. در مورد عراق و خود كربلا سخن داريم.
دستههايى كه به عنوان عزادارى و زيارت، راه مىافتد و به حرم حسينى ختم مىشود، سابقهاى بس طولانى دارد. همين موكبها و هيأتها، ياد حسين و كربلا را در دلها و ذهنها و زندگىها زنده نگهداشتهاند.
مرحوم كاشف الغطا، مىنويسد:
«...آغاز بيرون آمدن دستههاى عزادارى براى سيدالشهداء پيش از هزار سال، در زمانِ «معزّالدوله» و «ركنالدوله» بود، كه دستههاى عزاداران، در حالى كه براى حسين(ع) ندبه مىكردند و شب، مشعلهايى به دست داشتند، بغداد و راههايش، يكباره پر از شيون شد. و اين، به نقلِ ابناثير در تاريخ خويش، اواخر قرن چهارم بود... و اگر بيرون آمدن اين موكبها در راهها نبود، هدف و غرض از يادآورى حسين بن على از بين مىرفت و ثمره فاسد مىشد و راز شهادت حسين بن على(ع) منتفى مىگشت...». 1
وقتى هيأتى و موكبى راه مىافتد، پيشاپيش آن، پرچمى در اهتزاز است. مگر نه اينكه پرچمها، نشانۀ يك گروه منسجم و مجموعهاى از لشكر است؟! بر افراشتن پرچم در اين هيأتهاى زائر و عزادار، نوعى سازماندهى نيروهاى عاشورايى تحت پرچم حسينى است. اين گروهها، به ويژه در كربلا و راههايى كه به كربلا منتهى مىشود، علاوه بر جنبۀ عزادارى از بُعد زيارتى هم برخوردارند. عزاداران زائر، يا زائران عزادار.
هجوم عاشقانۀ زائران حسين(ع) به كربلا، بهخصوص در روزهايى همچون عاشورا، اربعين، ايام رجب، نيمۀ شعبان و... حال و هواى ديگرى دارد. قبلۀ كربلا، چنان جاذبهاى دارد كه دلهاى تودههاى وسيعى از علاقمندان را به آن «كوى عشق» و «مكتب شهادت» مىكشد. در تاريخ و فرهنگ عراق، مخصوصاً در ميان عشاير حاشيۀ فرات و دجله، اين تعلّقِ خاطر و دلبستگى معنوى، افزونتر است. بهراستى كه كربلا، محشر است، رستاخيز عظيم حضور زائران پاكباخته و شيفتهدل است.