64
آغاز دعا
ساعت حدود ده بود كه پس از صرف شام و مختصرى استراحت، براى شركت در مراسم دعاى كميل به سمت مسجدالنَّبى صلى الله عليه و آله حركت كرديم. بر تعداد ايرانىها لحظه به لحظه افزوده مىشود. كنار ديوارِ غربىِ بقيع، جايىكه بعد از پايين آمدن از پلهها بهداخل صحن مسجدالنَّبى صلى الله عليه و آله راه پيدا مىكند، پر از جمعيت شده و زائران ناگزيرند داخل صحن مسجد النبى بنشينند.
من ترجيح دادم به كنارۀ ديوار بقيع بروم. دو سه نفر از آقايان روحانى، قبل از اينكه دعاى كميل آغاز شود، كنار هم نشستهاند.
يكى از آنها زيارت جامعه مىخواند با صداى بلند و رسا. زائرانى كه صداى او به آنان مىرسد، مشغول زمزمه كردن و گوش دادن هستند. من نيز جايى در نزديكى آنها براى خود يافتم و نشستم.
با يكى از علما هم صحبت شديم. وقتى فهميد از اعضاى هيأت پزشكى و پزشك هستم، در خصوص بيمارى قند و عوارض مختصرى كه در اين خصوص در خود مشاهده كرده بود پرسيد و من در حدّ حوصلۀ مجلس و فضاى پر ازدحام پيش از دعاى كميل برايش توضيحات مختصرى دادم. بعداً متوجه شدم كه افتخار همصحبتى با حضرت آيتاللّٰه على پناه اشتهاردى را داشتهام.
در هر حال توجّهم از آن شخصيت فاضل و دانشمند، بدون آنكه شناسايىاش كنم معطوف به دعا شد و خود را به نهر روان