39نشستن و نماز خواندن و تلاوت قرآن و بهخصوص زيارتنامه با خاطرى آسودهتر ميسّر است و هر چه به حرم و بيت الزهرا عليها السلام نزديكتر شويم، تعداد شرطهها و مأموران بيشتر مىشود و بيشتر توهين مىكنند و بيشتر مزاحم مىشوند و هر حركتى را كه نشانى از دلبستگى و ابراز احساسات به وجود مقدس رسول اللّٰه صلى الله عليه و آله باشد «حرام» مىشمارند و تقريباً همگى اهانت مىكنند. بهويژه اگر از قيافه و لباس متوجه شوند كه زائر شيعه و ايرانى است.
پس از زيارت و تلاوت يك جزء قرآن، از مسجد خارج شدم. در ابتداى درهاى ورودى، كه رو به جنوب هستند، پلكانهايى براى ورود به طبقۀ فوقانى وجود دارد كه معمولاً در روزهاى جمعه و هنگام برگزارى نماز جمعه گشوده مىشود.
پس از زيارت حرم حضرت رسول صلى الله عليه و آله به سوى بقيع حركت كرده، از پلهها بالا رفتم و از آنجا به بناى جديد مسجدالنَّبى نگريستم. بنايى كه مساحت آن بالغ بر شصت هزار متر مربع است و بگونۀ چشمگيرى نورپردازى شده و سنگهاى مرمر سفيد آن نور را به زيبايى منعكس مىكند و چشم به قبّةالخضراء دوختم كه در ميان ده گلدستۀ نورباران مسجد قرار گرفته است. اينجا بود كه ذهنم تاريخ طولانى و پرماجراى اين مسجد و اين شهر و اين حرم را كاويد. ساعتى و شايد بيشتر، مبهوت انوار مسجدالنَّبى بودم و بالاخره دل كندم و روانۀ بيمارستان شدم. بعد از صرف شام، به اتاقى كه براى استراحت در نظر گرفته شده بود، رفتم.