23كردم. دور نبود و با كمتر از ده دقيقه پياده روى به حرم رسيدم.
جلوۀ مسجدالنَّبى صلى الله عليه و آله و در ميانش گنبد سبزى كه ديدنش آرزوى ميليونها عاشق شيفتۀ ايرانى و بيش از يك ميليارد مسلمان دنياست، منقلبم كرد. به صحن مسجد وارد شدم و خود را در ميان دريايى يافتم كه امواجش را زائران مسلمانى از سراسر دنيا تشكيل مىدادند. با سيل جمعيت به سمت درِ غربى حرم، كه بابالسلام نام دارد، هدايت شدم و از بابالسلام به درون مسجد رفتم. خواب از سرم پريد. شور و شعفى كه در آن لحظه در وجودم موج مىزد، قابل وصف و نگارش نيست. به محراب رسيدم و از آن گذشتم.
اكنون در مكانى گام بر مىداشتم كه قدمگاه پيامبر صلى الله عليه و آله و جايگاه نماز وى بوده است. محل رفت و آمدش و محلى كه زندگى كرده و با مردم در آميخته و رسالت نبوى خويش به انجام رسانده و هر نقطۀ آن جايگاهى است كه نشان از سختىهاى پيغمبر صلى الله عليه و آله دارد.
«مَا بَيْنَ مِنْبَرِي وَ بَيْتِي رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ» 1 كلام مقدسى است از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله كه بر بالاى محراب آن حضرت نگاشته شده و يادآور قداست و بركت مكانى است كه در آن قرار داشتم.
در باغى از باغهاى بهشت نشستم و هديه به روح بلند رسولاللّٰه صلى الله عليه و آله يك جزء قرآن خواندم و سپس نمازى به شكرانۀ اين توفيق و آن را نيز به روح مطهر جد بزرگوارم هديه كردم. به سمت