22نوشيدن ندارد.
لحظاتى بعد، در مقابل ساختمانى بلند توقف كرديم كه تابلوى بزرگ «بيمارستان جمهورى اسلامى ايران در مدينۀ منوره» ، بالاى در آن جلب توجه مىكرد.
پياده شديم، نگهبانِ بيمارستان خوش آمد گفت و راهنمايى كرد. وارد شديم و بهفاصلۀ اندكى، همه در محل استراحت خويش، كه از قبل مشخص شده بود، جاى گرفتيم.
اوّلين زيارت
نداى دلنشين اذان صبح بهگوش رسيد. وضو ساختم و آمادۀ نماز شدم. يكى از اعضاى هيأت، كه يكى دو روز قبل از ما وارد مدينه شده بود تذكر داد اذان اول به معناى وقت نماز نيست و بايد مختصرى صبر كرد و با نداى دوم كه اقامۀ نماز است، مىتوان نماز خواند. من هم مدتى صبر كردم و سپس نماز صبح را خواندم. خيلى خسته بودم و خواب بشدّت بر چشمانم غلبه داشت. اما طاقت نياوردم. سمت و سوى حرم و نشانىهايى را كه در موقع بازگشت راه را گم نكنم پرسيدم و براى اولين زيارت قبر مطهر پيغمبر صلى الله عليه و آله حركت كردم.
بيمارستان در محلّى در محور جنوبى و متمايل به جنوب شرقىحرم قرارداشت. درميانراه بايد از كنار مسجد بلال مىگذشتم و بعد گلدستههاى نورانى حرم، خود راه را نشان مىداد. حركت