9
همه چيز و همه كس نشان از او دارد
چندان كه بيشتر در درياى بىكران تفكر غوطهور مىشوم، احساس حضور او جسم و روحم را بيشتر دربر مىگيرد، هر چه بيشتر او را احساس مىكنم، وجودم گرمتر و قلبم آرامتر مىشود.
طوفان درون با ياد او به نسيمى ملايم مبدل مىگردد و درياى موّاج افكارم به طلوعى زيبا.
هنگامى كه سر بلند مىكنم و در پهن دشت آسمان، هزاران هزار ستارۀ روشن را مىنگرم، كه در مسير جاودانۀ حيات خود پيش مىروند و لحظهاى از اين گردش از پاى نمىايستند، هنگامى كه اين عالم بىانتها را با كُراتى كه با همۀ عظمت خود چون پر كاهى در عرصۀ آن در گردشند مىنگرم، هنگامى كه خود را در ميان اين همه خلايق