20ياد روزگارانى كه با او گذشته از ديدگانش مىچكد و اين لحظه لحظهاى است كه فريادهاى بىصداى او سكوت صحرا را درهم مىشكند. اما صداى اين نالهها از كدام سوى مدينه برمىخيزد، از بقيع، از خانۀ فاطمه عليها السلام ، و يا از روضۀ پيامبر؟
ما شيعيان، تربت مقدس فاطمه عليها السلام را ميان اين سه بىنهايت گم كردهايم.
اما زمانى كه مولاى ما على عليه السلام حضرت فاطمه عليها السلام را به خاك مىسپارد، با حزن و اندوه و ديدگانى اشكبار به سوى مرقد پيامبر صلى الله عليه و آله رو مىكند و مىگويد:
«السلام عليك يا رسول اللّٰه خداوند فاطمه را از ميان اهل بيت اختيار كرد، تا زود به تو ملحق گردد و از دورى دردانۀ تو صبر و قوت من كم شد و نمىدانم گنجايش صبر بر اين مصيبت را دارم يا خير!
حال بايد گفت: «إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ»، 1 امانت خود را به سوى خويش برگرداندى و وديعۀ خود را از من بازگرفتى و زهرا را از من ربودى، چه بسيار ناخوشايند است آسمان سبز و زمين گردآلود در نظر من يا رسول اللّٰه، اندوه من هميشگى خواهد بود و شبهاى من به بيدارى خواهد گذشت و اين غم از وجود من بيرون نخواهد رفت تا آنكه