59و عمار ياسر آن حضرت را همراهى مىكردند، به اباذر رسيد و وى را بدرقه كرد.... 1
سپس امير مؤمنان عليه السلام فرمود: با برادرتان [ ابوذر] وداع كنيد؛ زيرا آنكه آهنگ سفر دارد بايد برود و بدرقهكننده بايد بازگردد، سپس هر يك از بدرقهكنندگان آنچه در دل داشت بازگو كرد. حسن بن على عليهما السلام به ابوذر فرمود:
«اى ابوذر، خداوند تو را بيامرزد! همانا اين قوم، تو را به رنج و بلا گرفتار كردند؛ زيرا تو جلو تعرّض آنها به دينت را گرفتى، آنان نيز دنياى خويش را از تو منع كردند. تو فرداى قيامت به آنچه آنها را جلوگيرى كردى، بسى نيازمند و از آن چه تو را منع كردند بىنيازى».
ابوذر نيز در پاسخ گفت:
«خداوند لطفش را به شما اهل بيت ارزانى دارد! من در دنيا جز شما مقصدى ندارم؛ هرگاه شمارا مىبينم، به ياد جدّتان رسولخدا صلى الله عليه و آله مىافتم.» 2