9بىخريدار خواهد ماند.
مدرسهاى است حج؛... كه كتاب و دفترش «عمل» و «تزكيه» است، سازندهاش ابراهيم و اسماعيل و جبرئيل است و بنيانش «تقوا» است، و آنكه در اين مدرسه نام نويسد، بايد «مشق بندگى» را خوب بنويسد و «خطّ خلوص» را زيبا بنگارد و تكليف طاعت را در كلاس مناسك، به دقت و كمال و تمام، انجام دهد.
امتحانش توبه و قبولى آن، غفران است.
شهرى است حج؛... كه كعبه، كانون و مركز آن است.
مناسك، «آيين نامۀ» زيستن در اين شهر قانونمند است و هر تخلّفى قربانى مىخواهد.
شهرى است آباد و آزاد، كه وطن هر موحّد است و زادگاهِ دين و خاستگاه قرآن.
و هركه اهل اين ديار است، «حاجى» است.
و هركه با اين شهر بيگانه است، احساس غربت مىكند.
دنيايى است حج؛... كه همۀ كائنات بر مدار «مطاف» سير مىكنند و مشاعر مقدس آن، محل همايش همۀ نژادها، زبانها، ملّتها و ملّيتهاست.
آنكه حاكم اين دنياست، «خدا»ست و آنكه به اين نشأه گام مىنهد، وارد «منظومۀ بندگى» مىشود.