37
منع از توسل، از بدعتهاى امويان
حاكم نيشابورى به سند خود از داود بن ابى صالح نقل مىكند: مروان روزى وارد روضۀ رسول خدا شد مردى را ديد كه صورت(پيشانى) خود را بر روى قبر گذارده است. مروان دست به شانهاش گذاشت و گفت: مىدانى كه چه مىكنى؟ آنمرد سر خودرا بلند كرد. مروان ديد او ابوايوب انصارى است.
او خطاب به مروان فرمود: آرى، مىدانم كه چه مىكنم! من به خاطر اين سنگها نيامدهام، بلكه براى رسول خدا آمدهام. آن گاه از رسول خدا نقل كرد كه فرمود: «اگر كسى كه اهل است والى دين گردد، بر دين نگرييد، بلكه زمانى بر دين بگرييد كه غير اهل والى آن شود». 1
آنچه بيان كرديم گوشهاى از آيات و روايات و گفتار بزرگان اهلسنّت دربارۀ توسل بود كه حجت و دليل را براى همۀ پيروان مذاهب روشن مىكند هر چند افرادى نمىخواهند اين حقايق را بپذيرند. روشن است كه اگر شارع مقدس در آيه و روايتى مىفرمود كه مسلمانان نبايد به افرادى كه از دنيا رفتهاند متوسل شوند، حجت تمام بود امّا اكنون نه تنها دليلى بر نفى نداريم بلكه دليل بر جواز مشروعيّت آن وجود دارد.
اگر خداى بزرگ روز قيامت از منكران توسل بپرسد كه بر