30برخى از وهابى زدهها تكرار مىكنند.
ممكن است كسى ادعا كند كه آيه، ظهور در زمان پيامبر دارد، در حالى كه اين ادعاى بدون دليل است زيرا اگر دربارۀ اين آيات اين ادعا را بكنيم دربارۀ آيات ديگر كه احكام و عقائد را در حضورآن حضرت بيان فرموده، مىتوان اين ادعارا كرد كه اين دستورات مخصوص زمان حضور مىباشد و كسى چنين ادعايى نمىكند افزون براين كه به چه دليل مخصوص زمان حضور مىباشد؟ آيا در آيه و روايتى آمده است كه توسل به زنده جايز و به غير زنده غير جايز است؟ آيا معيار جواز و عدم جواز يا معيار توحيد و شرك زنده و مرده مىباشد؟ اگر معيار اين باشد بايد توسل به زنده هر چند او را مستقل و در عرض خدا بدانند صحيح باشد در صورتى كه هيچ مسلمانى اين را صحيح نمىداند بلكه آن را غير مشروع و شرك مىداند. علاوه بر اين به تنقيح مناط و اخذ ملاك مىتوان آن را به عصر بعد از وفاتشان نيز تعميم داد، زيرا انسان هميشه و در هر زمان گناه كار است و به وسيلهاى نياز دارد تا او را براى طلب مغفرت از خداوند واسطه قرار دهد. از همين رو، صحابه بعد از پيامبر با تمسك به اين آيه از آن حضرت طلب استغفار مىنمودند. اين مطلب على الخصوص با اثبات حيات برزخى و وجود ارتباط بين عالم برزخ و دنيا هموارتر خواهد شد.
بيهقى و ابن ابى شيبه نقل مىكنند: در زمان خلافت (خليفه دوّم) قحطى شديدى بر مردم روى آورد. بلال بن