41صدق باطن مرا بدان داشت تا ظاهر مرا قوت گردد. 1
عصمت از گناه
نقل است كه ابراهيم ادهم گفت:
شبها فرصت مىجستم تا كعبه را از طواف خالى يابم و حاجتى بخواهم،ولى فرصتى نمىيافتم.تا شبى باران زيادى آمد.من فرصت را غنيمت شمردم،به طرف كعبه رفتم،آن جا را خلوت يافتم.طواف كردم و دست در حلقه زدم و عصمت از گناه خواستم.
ندايى شنيدم كه گفت:تو عصمت از گناه مىخواهى و همۀ خلق اين را از من مىخواهند.اگر به همه عصمت دهم،درياهاى غفورى و غفارى و رحيمى و رحمانى من كجا رود و به چه كار آيد؟
پس گفتم:«اللهم اغفر لى ذنوبى». 2
محروم از عنايت
امام صادق عليه السلام فرمودهاند:
وقتى كه مردم در منا جمع مىشوند،منادى ندا مىكند:اى مردم! اگر شما بدانيد كه به خاطر چه كسى اين جا جمع شدهايد،حتماً به غفران و بخشوده شدن خودتان يقين مىكنيد.بعد خداوند مىفرمايد:هر بندهاى كه روزىاش را وسعت دادم (يعنى ثروتمند شد) هر چهار سال،يك مرتبه به زيارت كعبه نيامد،از عنايت من محروم مىشود. 3