223
اين دو موضع چون زديدار دواحمد نور يافت
قبلۀ سُنّت شد اين و كعبۀ خدمت شد آن 1
در هر حال كعبه در نظر سنايى از ارزش زيادى برخوردار است و او بهترينها را با كعبه سنجيده و كعبه را مقياس ارزشهاى والا قرار داده است. در مدح سلطان مسعود گفته است:
در او كعبۀ دگر شد و بس
كه تقرّب كند بدو هر كس 2
هر چند غلو از خصوصيّات و ضروريّات شعر است ولى گاهى از حد خارج است و زيبايى و تأثير خود را حدّاقل از نظر افراد معتقد و پايبند به باورهاى دينى از دست مىدهد، از اين قبيل است آن چه سنايى در مدح ابوالمفاخر سيف الدين محمدبن منصور قاضى سرخس گفته است:
از براى زيارتت به گروه
مكّه خالى شده سرخس انبوه 3
سنايى امام شافعى را مدح مىكند و جود و بخشش او را همگانى و خُلق او را پسنديده و همچون بهار خوش و خرّم مىشمارد و مىگويد: همانگونه كه كعبه همه ساله انبوه جمعيّت مسلمانان را به گِرد خود جمع مىكند، جود امام شافعى هم همه را به سوى خود مىكشاند.
جود او همچو كعبه أنبه جوى
خُلق او چون بهار خندان روى 4
ديدِ سنايى نسبت به حج و كعبه ديدِ عرفانى است. او كعبه را همچون قطبى مىداند كه درون سينۀ عالم قرار گرفته و قلب را همچون كوه احد استوار و پا برجا و خاطره انگيز