179موزند كه غرض اصلى حج يگانگى و وحدت مسلمين جهان است نه اشاعۀ بغض و كينه كه متأسّفانه در رفتار هر دو طرف شيعه و سنّى مىتوان ديد و نامى جز تعصّب جاهلانه نمىتوان بر آن نهاد.
در پاسخ دوست كنيايى كه مىگويد: اغلب حاجيها روستاييان و كسبۀ فقيرند كه آمدهاند و آنان كه نزديك به مكّه هستند براى كار و كسب مىآيند نه براى عبادت! مىگويد: گويى ايمان در قلب مردم فقير روشنتر است! داستان به حج رفتن بايزيد را از اسرار التّوحيد برايش گفتم كه مردى پيشش مىآيد و مىپرسد: كجا مىروى؟ پاسخ مىدهد: به حج. مىپرسد چه دارى؟ مىگويد دويست درم، «گفت: بيا به من ده كه صاحب عيالم وهفت بارگِرد من بگرد، حج تو اين است. گفت چنان كردم وبازگشتم».
سپس اضافه مىكند: «به پزشك كنيايى گفتم قديمىها و مردان حق اينطورفكر مىكردند و حالاحجّ قسطى، حجّ دولتى، و حجّ تجارتى...». 1
اميد است روزى اين اختلافات جزئىِ تفرقه انگيز حل شود و جهان اسلام به وحدت واقعى خود برسد. ان شاءاللّٰه.
مجابى از وضع مشعرالحرام اظهار عدم رضايت مىكند و مىگويد هر چند عرفات از روحانيّت و آرامش زيبايى برخوردار است، مشعر بسيار ناراحت كننده و خستگى آور است. نه بهداشتى دارد نه بيمارستانى و نه جاى خوابى! چه مىشد اگر در اين بيابان، شير آبى، بيمارستانى، چادرى و تختى آماده مىبود. آيا از اهميّت حج كم مىشد؟! از اينكه به پيشنهاد ايران براى ساختن اين مكان وامكانات توجّهى نشده و گفتهاند اينجا جاى رياضت است نه محلّ استراحت، ناخشنود است.
اشاره كرديم كه نويسنده بعضى از اعمال را در قالب طنز به تمسخر گرفته است، البتّه مقصود ايشان نفس عمل ومناسك نيست بلكه عاملين جاهل به فلسفۀ اعمال است.
از اين رو از كسانى كه به بيمارستان و در مانگاهها مراجعه مىكنند، به عنوان: